۱۳۸۹ آبان ۲۵, سه‌شنبه

چشمه‌ای از دریای ایران‌ستیزی آموزش و پرورش

با درود.

همواره از گذشته تا کنون یکی از حیاتی ترین وظایف حکومت ها آشنا نمودن کودکان آن ملت با قهرمانان میهنی و بیان دلاوری ها و فداکاری های تاریخی این اشخاص و شرح تاریخ پرشکوه گذشته شان می باشد. اگر این کارها انجام نشود ، در کودک اعتماد به نفس ملی به وجود نمی آید و به احتمال فراوان یا به سوی غرب پرستی و یا تازی گرایی متمایل خواهد شد، چون اگرچه بلندگو های تازی گرایی را همان آموزش و پرورش در مقابل ناسیونالیسم ایرانی برپاکرده، (صدا و سیما به کنار) ولی بلندگوهای غرب پرستی با در دسترس بودن فیلم ها، کتاب ها، اینترنت و.... رسا تر است و بنابراین مغز این کودک رفته رفته از هر دوی اینها پر می شود و او در عین حال که ادای روشن فکرهای غربی را در می آورد و دم از دموکراسی می زند، تازی پرست نیز هست و در کنارش ژست حقوق بشر نیز می گیرد و برای انیرانیان و دشمنان دیرین ایران زمین دل می سوزاند، سپس بنا بر تازی پرستی خود بر برادری امت اسلام تاکید می کند و چیزی که برای او بی معناست، میهن پرستی است.

از دیگر سوی کودکان بزرگ ترین سرمایه یک کشور هستند. آن چه می تواند آنها را به سودرسانی به کشورشان وادارد، چیزی جز میهن پرستی نیست. چون یک شخص میهن پرست همواره منافع ملی را بر منافع شخصی خود ترجیح می دهد و یا دست کم به مردم خود خیانت نمی کند. برای نمونه یک سرمایه دار میهن پرست محال است برود در دوبی سرمایه گذاری کند، چنین اشخاصی بی تردید میهن فروش و خائن هستند که ثروت ملی ایران را خرج یک کشور تازی می کنند تا هم زمین دشمن ایرانیان را آباد کنند و هم امکانات شغلی فراوانی برای جوانان آنجا فراهم آورند،آن هم تنها به طمع و سود بیشتر حاضر شده اند اینگونه به میهن خود خیانت کنند، این فراتر از "ترجیح دادن سود شخصی به سود ملی" است و خیانتی نابخشودنی می باشد.

آموزش و پرورش کثیف ما و از دیگر سوی خیانت بسیاری از خانواده های ایرانی به فرزندان خود سبب شده که میهن پرستی ایرانیان چون گذشته نباشد و جمعی هم هم تنها در حد حرف و اندکی سخن از کوروش و داریوش و انداختن پلاک فروهری بر گردن خود... دلیل را باید نه در بزدلی و خیانت پیشگی، بلکه در یک پروژه پیچیده شستشوی مغزی جستجو کرد که در دوران کودکی توسط آموزش و پرورش کشور برای او طرح ریزی شده است. وقتی از دوران کودکی ذلت باری و شکست را برای او خوشایند می نمایانند و دم از خوشبختی مردمش به دست ارتشی بیگانه می زنند، چگونه می خواهند این کودک، فردا به این نیندیشد که ارتش آمریکا و اسرائیل آزادی بخش کشورش باشند؟

وقتی کودک ایرانی 13 ساله است و هنوز اندیشه اش شکل نگرفته، در کتاب تاریخ اول راهنمایی به او می گویند :


«در همان حال که رومی ها به مرزهای ایران حمله می کردند، بزرگان و پادشاهان ساسانی با یکدیگر مشغول کشمکش بودند. وضع کشور بسیار آشفته بود و نارضایتی مردم نیز روزبه روز بیشتر می شد؛ زیرا بزرگان به جز امتیازاتی که داشتند سعی می کردند از آشفتگی وضع کشور برای به دست آوردن ثروت و قدرت بیشتر استفاده کنند که این خود با ظلم و ستم بیشتر بر مردم همراه بود.
در چنین شرایطی مسلمانان (عربها) که ایمانی قوی و عقیده ای استوار داشتند و برای گسترش اسلام مبارزه می کردند، با سپاهیان دولت ساسانی به جنگ پرداختند و توانستند مداین را تصرف کنند. یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی به خراسان فرار کرد و در آنجا کشته شد.
مردم ایران که در طول سالیان دراز از ستم شاهان ساسانی خسته شده بودند و پیام نجات بخش و عدالت طلبانه ی اسلام را شنیده بودند، با پذیرش اسلام دوران نوینی را آغاز کردند.....»

و در پس آن می نویسد :
 
  چرا حکومت ساسانی سقوط کرد؟
1- مردم از پادشاهان ساسانی به دلیل شدت ظلم و فساد و کشورگشایی های هوس بازانه ی آنها ناراضی بودند.
2-ایمان سپاهیان مسلمان به خدا و اعتقاد آنان به اینکه د راه خدا چه کشته شوند و چه پیروز شوند به موفقیت رسیده اند

در اینجا آموزش و پرورش نه تنها با وقاحتی بی همتا ارتش اعراب را آزادی بخش ایرانیان می خواند، بلکه جانبازی دلاوران ایرانی در پاسداشت مرزها و مقابله با رومیان، ترکان و عرب ها را "کشورگشایی هوس بازانه" نام می نهد.

در تاریخ دوم دبیرستان علوم انسانی در مورد مهاجرت آریایی ها می گوید:


«حدود 3000 تا 2500 سال پیش قبل از میلاد را زمان تقریبی مهاجرت آریایی ها می دانند» 

 و باز باید از این میهن فروشان بی سواد پرسید که این سخنان را از کجا در آورده اند؟

در همین جا باز هم بر ساسانیان تاخته اند و در بخش ساسانیان (درس 11) می گویند :


«اگرچه طلوع این حکومت در آن زمان برای ایران و ایرانیان مفید بود، اما غروب آن به معنای پایان بی عدالتی و محو آثار کبر و نخوت ساسانیان و وابستگان آنها بود»

در کتاب ادبیات 2 رشته های تجربی و ریاضی نیز گفته شده :


« در آموختن تاریخ ساسانیان به کودکان خود، باید تاکید کنیم آن چه موجب سقوط امپراتوری ایران شد، انحطاط اجتماعی و دینی و اخلاقی دستگاه حکومت ایران آن زمان بود و از عوامل مهم آن می توان اختلاف عظیم طبقات جامعه، رواج تجمل پرستی و فساد و نبودن عدالت اجتماعی اشاره کرد. بدیهی است تودهء عظیم ملت از دین مبین اسلام - دینی که آزادی و مساوات و عدالت و برابری برای آن ها هدیه می آورد - استقبال کردند و از سقوط امپراتوری عظیم ولی فاسد ساسانیان تاسفی نداشتند»
در کتاب جامعه‌شناسی 2 رشته‌ی "علوم‌ انسانی" پیرامون ماجرای انوشیروان بزرگ که رشوه‌ی کفشگر را رد می کند و بین یک ثروتمند و فقیر در عدالت، تفاوت نمی گذارد، تحریفی بزرگ صورت گرفته است. در این ماجرا انوشیروان ، رشوه یک کفشگر ثروتمند را که خواهان دبیر شدن فرزندش بوده، رد می کند و نمی گذارد که فرزند این کفشگر، به رده دبیران وارد شود.

ولی کتاب با نقشی کاملا مزورانه و میهن ستیزانه ماجرا را برعکس کرده بود و رشوه خواری را امری نیک نشان داده بود! در کتاب نوشته شده:

" به راستی ایرانیان دوره ساسانی چه عقایدی داشتند که تصور می کردند اگر پسر کفشگر به رده ی دبیران وارد شود، خطا و بی عدالتی بزرگی رخ داده است؟ ما اکنون چه عقایدی داریم که وقتی به گذشته می نگریم، این نوع تمایز های انتسابی را ناعادلانه می دانیم؟"

گویا آموزش و پرورش ایران که حامی درجه یک بیگانه‌پرستی است، با هر چه که نام ساسانیان را در بر داشته باشد ، دشمنی می‌ورزد و کار را به جایی می‌کشاند که در سه خط نوشته، اخلاق تمام ایرانیان دوران ساسانی را به زیر سوال می برد و رشوه‌خواری را امری نیک نشان داده و این کار بزرگ انوشیروان را اهریمنی می‌نمایاند... و چه بسیار سست‌عنصرانی هستند که طبیعت آنها را برای نوکری و اطاعت پدید آورده است و ‌به‌سادگی فریب این سفسطه های ناشیانه را می خورند.

اگر انوشیروان طلای فراوان آن کفشگر را می‌پذیرفت و فرزندش را دبیر می کرد، آیا به دیگر کفشگران که توانایی مالی این را نداشتند که بتوانند با اهدایی چنین هدایایی فرزند خود را دبیر کنند، ستم نمی رفت؟

آموزش و پرورش در یک اقدام بسیار کثیف ، کارشده و مزورانه در صدد است که جوانان ایرانی را از هرآنچه که با ایران پیش از اسلام مربتط باشد، بیزار کند. اینها می خواهند اعتماد به نفس و غرور ملی ایرانیان را از همان دوران نوجوانی از میان ببرند. آیا آموزش زبان مشتی تازی به جوانان ایرانی، توهین به کشور ایران نیست؟ برای چه دانش آموزان باید وقت ارزشمند خود را صرف آموختن زبانی کنند که دشمنان خونین میهنشان به آن زبان سخن می گویند؟ اگر آموختن زبان انگلیسی در جهت رفع نیازهای خود در کشورهای خارجی و خواندن مقالات انگلیسی به کارمان می آید، زبان تازیان جز اتلاف وقت چه سودی برایمان خواهد داشت؟

جدا از اینها، کلاس های درس دینی و عربی، شده مکانی برای یاوه گویی معلمان خود فروش که ذهن دانش آموزان را شستشو داده و نسبت به تازیان خوشبین سازند... که هزاران دروغ و سفسطه برای توجیه یورش وحشیانه تازیان بیاورند.

چرا تمرکز درس تاریخ به خصوص در رشته های ریاضی ، تجربی و فنی و حرفه ای، به روی دوران ننگین قاجار است؟ دلیلی جز تضعیف غرور ملی و حس میهن پرستی نوجوانان ایرانی می تواند داشته باشد؟ حتی در تاریخ رشته انسانی که از دوران پیش از تاریخ آغاز می گردد، بیشتر کوشش ها برای کوبیدن ساسانیان به عمل آمده و نویسندگان نسبتاً "حرامزاده" ی این کتاب طوری از ساسانیان سخن می گویند که تو گویی یک قوم بیگانه و ستمگر بوده که بر ایران زمین حکم می رانده است... در شرح تاریخ ساسانیان، تازیان کشتارگر و وحشی همواره چون فرشتگانی نجات بخش نمایانده می شوند...

به راستی کدام کشور این چنین بر گذشته ی خویش می تازد و دشمن خونین خود را می ستاید؟
هدف دروس تاریخ در دوران تحصیل یک نوجوان ایرانی فقط یک چیز است : به بار آوردن نوجوانانی که ذره ای از ناسیونالیسم بهره ای نداشته باشند و دشمنان دیرینه میهنشان را بپرستند.

اینها تنها چشمه ای از دریای ایران ستیزی آموزش و پرورش بود که بیش از آنکه دیر شود و مغز فرزندان ایران زمین را این اراجیف پر کند، باید در دگرگون سازی شان تلاش هایی بسیار نمود.

۵ نظر:

شادمهر گفت...

درود

شیر ژیان پارس گفت...

پاینده ایران...
دنیا داره برای خودش فرهنگ و تمدن میسازه!فرزندان کوروش بزرگ تمدن خود را فراموش و بیگانه پرست شدن!!!
1400 ساله که سرزمین مارو یک مشت نخاله اشغال کرده اند و ما خوابیم، همین دولت نابودگر، دست نشانده همون استعمارگرانه و برای نابودی و چپاول روی کار آمده.
اگر واقعا میهن پرست واقعی هستین، باید گروهی، حزبی، ارتشی یا... تشکیل بدیم و دست بکار بشیم و یه درس حسابی به این بی همه چیزا بدیم.
منتظرتون هستم...

afra گفت...

درود وسلام بر تمام ایران دوستان و عاشقان فرهنگ ایرانٰ
سوالی از اساتید این سایت داشتم اینکه آیا میدانید سابقه نظریه اریاییگری از کی وبه کجا برمیگردد و چه کسی اولین بار در تاریخ عنوان اریایی را برای اقوام مهاجر به ایران به کار برده است و یا اصلا چی کسی این اجازه را به خود داده که بگوید اقوام دیکر از سایر سرزمینها به ایران کوچیده اند در حالی که اگر کسی کمی در تاریخ در منابع اولیه و معتبر که با هدف استحاله فرهنگ ایران و مصادره کردن تاریخ با عظمت ایران نوشته نشده باشد مراجعه کند درخواهد یافت که سرچشمه مهاجرت انسانها به سایر نقاط زمین از ایران و بابل بوده
حال نمیدانم چرا در کتب تاریخ آموزش و چرورش به نظریات مخالفین عظمت تاریخی ایران دامن زده شده و به نام آموزش تاریخ به خورد نوجوانان ما میدهند
و تعجب بیشتر من از شما ایران دوستان و علاقه مندان به تاریخ ایران است که چرا بر اساس فرضیات دروغ (اقوام اریایی و مهاجرت به ایران و ...) مطالب خود را مینوسید

مهرداد گفت...

درود بر بهرام گرامی

آفرین بر تو و روان میهن دوستت.از نوشتار های زیبای تو کمال تشکر را دارم.شادو سرافراز باشی

ناشناس گفت...

مصیبتی که بر کشور ایران وارد شده بسیار عظیم تر از اون چیزهاست که ما فکر می کنیم از طرفی هم ادماهایی مثل ما کم هستند و چون ما با مطلالعه و نه احساس به مصیبتی که بر کشور ما در 1400 وارد شده پی بردیم !!!