۱۳۸۹ آبان ۴, سه‌شنبه

بازیابی نوشته های "تازی ستیز آریایی"


  درود؛


چنان‌چه پیش‌تر گفته بودم، بیشتر نوشته‌های من در بلاگ پیشینم "تازی‌ستیزِ آریایی" به دلیل نابود شدن نسخه‌ی پشتیبان از میان رفت. ولی با کمک یکی از دوستان توانستیم هارد پیشین را ریکاوری کرده و بسیاری از نوشته‌ها را به‌دست بیاوریم. این نوشته‌ها به‌ترتیب در این تارنما گذاشته خواهند شد.

************

گشایش‌نامه

درود بر تمام آرياييان راستين و ننگ بر تازيان پست‌نژاد.

بنگريد نیاخاکمان را كه اين‌گونه جولان‌گاه تازش‌گران و خون‌آشامان تازي گشته.... به‌راستي زمان قيام بر اين دشمن نژادي فرا رسيده است. زمان نبرد است.... شايد بتوانيم كثافاتي را كه كشورمان بدان آغشته است،با خون اين فرومايگان بشوييم. چه‌بسيار خون‌هايي كه به‌دست همين تازيان ريخته شد و چه بسيار شهرهايي كه باز اين حرام‌زادگان ويران كردند.

چه‌بسیار بانوان و دخترکانی بودند که مورد تجاوز این نژاد وحشی قرار گرفتند... وحشیان به این بسنده نکرده و مادران و خواهران و همسران ما را به بردگی گرفتند و با خود به عربستان بردند تا در بازارهای برده‌فروشی آنها را فروخته تا وسیله‌ای از ‌برای فرونشاندن خوی حیوانی این جانوران باشند چه‌بسیار کتاب‌خانه‌های پرباری که نابود گشت و چه‌بسیار دانش‌هایی که برای همیشه از میان رفت تا بعدها مشتی انسان خودباخته و میهن‌فروش بگویند که در ایرانِ‌باستان دانشمندی نبوده است چرا که هیچ اثر علمی از هیچ دانشمندی از آن دوران به یادگار نمانده است.

دشمني تازيان با ایرانیان را تنها نمی‌توان در 1400 سال گذشته و تازش تازیان جُست.... امروزه نیز هزاران جنایت، یاوه‌گویی و گستاخی را از سوی همین جانوران می‌بینیم. چه در "پدافندِ ورجاند" كه دلیران بسياري از كشورمان به خاك‌و‌خون كشيده شدند و چه ادعاهاي تازيان بر خاك سرزمینمان. ولي مشكل ما اين‌ها نيست... آن‌چه ننگ است اين مي‌باشد كه مردم روي به تازي‌پرستی آورده‌اند. عمق فاجعه اين‌جاست كه فرهنگ تازيان در كشورمان رخنه كرده است و مردم آن‌را پذيرا هستند. بیچاره‌گی امروزه‌مان اين‌است كه تازي‌گرایی به‌گونه‌ای وارد زندگي ايرانيان شده كه ذره‌اي از تاريخ ايران نمي‌دانند. آنها هیچ‌گاه ندانسته‌اند که ایرانِ‌باستان همواره اَبَرقدرت روزگار بوده و قدرت و فرهنگ ایران‌زمین زبانزد جهانیان بوده است. آنها نمی‌دانند که ایران‌زمین چه شکوهی را در دوران باستان پشت سر نهاده است.
 

از بخت بد اكنون دانش يك ايراني در مورد ايران‌زمین بسيار ناقص است و بسياري از آنها هم كه تنها ادعاي ميهن‌پرستي دارند و مدام نام كوروش را بر زبان مي‌رانند، ذره‌اي از ناسيوناليسم ايراني بهره‌اي ندارند. اطلاعات آنها در مورد نژادشان هم ناقص است و كار را به‌جايي كشانده‌اند كه به برابري نژادي معتقد شده‌اند... آيا مي‌توان چنين پنداشت؟ يك تازي را كه جز وحشي‌گري و شهوت‌رانی هنري نداشته و ندارد ، مي‌توان با يك ايراني آريايي برابر دانست؟ بر اساس  دانش ژنتيك بسياري از ویژگی‌های رفتاری ،موروثی است و در آينده در اين‌مورد سخن بيشتري خواهم‌ گفت. ولي گويا بسياري از ايرانيان كنوني كه ادعاي ميهن‌پرستي دارند، سخنان كوروشِ‌بزرگ را بهانه‌اي كرده‌اند از‌ براي جبوني و بزدلي خويش.  كوروش در منشور مشهور خود حقوق بسياري از اقوام غير ايراني را به‌رسميت مي‌شناسد و از مهرورزی‌های خود در حق آنها سخن می‌گوید. اين درست، ولي آيا ايران آن روزگار را مي‌توان با ايران امروز اساس کرد؟ آن سخنان زماني از دهان كوروش خارج شد كه شاهنشاهی ایران به قدرتي جهاني بدل شده بود و تمام دنياي متمدن آن‌دوران را زير پرچم خود داشت و به اوج شکوه و بزرگی رسيده‌ بود، علاوه بر اين در آن‌زمان ايرانيان تا آن‌روزگار به‌دست هيچ قوم و نژادي ، این‌چنین تحقير نشده‌ بودند. با اين‌وجود كوروشِ‌بزرگ براي كشورش جنگيد و كشورهاي آن‌روزگار را زير پرچم امپراتوري ايران آورد. نه‌اینکه هم‌چون اینها بگوید "بدی را با بدی نباید پاسخ داد"، بل‌که دلاورانه هیچ تازشی را از سوی بیگانگان بی‌پاسخ نگذاشت و همواره به تازش‌گران تاخت و کشورشان را نیز به‌تصرف در آورد. به‌راستی اگر این میهن‌پرست‌نمایان در دوران کوروشِ‌بزرگ می‌زیستند، همگی‌شان به جرم خیانت به میهن کشته می‌شدند.

   اين ميهن‌پرست‌نمایان چه‌ مي‌گويند و حرف حسابشان چيست؟ آنها مي‌گويند الگوي ما بايد كوروش باشد و هيچ قومي را از قومي دیگر برتر ندانيم ! كجا كوروش چنين سخني گفته‌است؟ در منشور حقوق بشر كجا يك سامي با يك آريايي برابر دانسته شده ‌است؟  مگر نه‌اينكه كوروش براي پدافند از نژاد ايراني و نیرومند نمودن كشورش آن‌همه نبرد كرد ؟ اين خردباختگانِ بزدل سخنان آن بزرگ‌مردِ آریایی را بهانه كرده‌اند تا به تازيان و پان‌تركان سواري بدهند. به‌راستي شرم‌آور است. اين میهن‌فروشان مگر نمي‌دانند كه جز با خشونت نمي‌توان دشمن را از ميهن راند و فرهنگ ايران را از فرهنگ تازي جدا ساخت؟ آيا مي‌توان با پند و اندرز و احترام به عقايد و نژاد آنها، فرهنگي بيگانه را از ميهن زدود؟ هنگامی که می‌گوییم پاسخ حرام‌زادگان پان‌ترک و اعراب ایران‌ستیز باید با خشونت داده بشود، مخالفت می‌ورزند. چنين مي‌ماند كه بخواهيم به دشمني كه خاكمان را تسخير كرده بگوييم ما به تو احترام مي‌گذاريم و خونت را نمي‌ريزيم خودت اگر خواستی از اينجا برو... اگر ذره‌اي بينديشيم خواهيم‌ديد كه اينها همين‌را مي‌گويند. دم از ميهن‌پرستي مي‌زنند ولي بسياري از آنها به‌قدري ترسو و جبون هستند كه حد ندارد و جاي شرم دارد اين ها را ميهن‌پرست بناميم...... 


جاوید ایران!

۱ نظر:

مهدی گفت...

سلام دوست عزیز
واقعا عالی نوشتی
تلاشت برای اعتلای نام ایران درخوره ستایشه
موفق و سربلند باشی