روز جهانیِ کوروشِ برزگ فرخنده باد.
زندگی این اَیَرمردِ آریایی سرشار از شکوه و شگفتی است. ولی ما میهنپرستان ایرانزمین از اینکه لیبرالها و غربزدگان بخواهند این بزرگمرد را به سود خود مصادره کرده و او را نه یک پهلوان آریایی، که یک شخصیت سستعنصر و لیبرالمنش بنمایانند، خرسند نخواهیم بود. امروزه ژستِ روشنفکری و روشنفکرنمایی را به خوبی در میان بسیاری از میهنپرستنمایان به چشم میبینیم. اینها که بیگمان مایهی ننگِ هر نژاد و تباری هستند، با خیانت پیشگی خاص خود مدام به نشخوار چرندیاتی میپردازند که ریشهشان بیگمان یا از بیابانهای تازیان برخواسته است و یا از فرهنگِ ذلیلپرورِ جهودان پدیدار گشته. اینها با ارائهی یک چهرهی دروغین از شاهنشاه بزرگِ ایرانزمین برآن بوده و هستند که کوروش را همچون خیانتبیشگان جهانوطن نشان داده و هرگونه تعصّبِ ایرانپرستی و نژادگرایی او را منکر بشوند. اینها میخواهند بگویند که کوروش بزرگ هیچ ملتی را برتر از دیگری نمیدانست و انیرانیان را نیز با ایرانیان برابر میپنداشت. میخواهند بگویند که سودهای میهن و مردمش را بر منافع دیگر کشورها مقدمتر نمیشمرد. میخواهند بهما بگویند که کوروش پدر جهانیان بود و نه فقط ایرانیان. حتی پای خود را فراتر گذاشته و گستاخانه میخواهند بهگونهای ریشهی عوامفریبیِ دموکراسی و لیبرالیسم را به دلیرمردی نسبت دهند که بر اساس آموزههای ورجاوند ایرانزمین رشد کرده بود و همچون هر ایرانیِ راستینِ دیگری میهنش را از دیگر کشورها و مردمش را از دیگر مردمان برتر می دانست.
اوج گسترش شاهنشاهی هخامنشی
هنگامی که این سخنان را بر زبان می رانیم،جماعت نامبرده، بیخِرَدی خویش را نمایانتر ساخته و سنگنبشتهی کوروش بزرگ را به رخ ما می کشند. این خِرَدباختهگان در اثر مغزشوییهای جهودیزم بینالملل براین باورند که هرکه نژادگرا باشد، پس حتماً خونریز و بیرحم است و چون کوروش چنین نبوده، پس باورهایش نیز بیگمان در تضاد با این مکتب کهن ایرانزمین بوده است.
هنگامی که کارنامهی ننگین و پراز جنایت حکومتهای سردمدار دموکراسی را ورق میزنیم، میبینیم که این جانوران در مواردی حتی از کشتار کودکان شیرخوار، حیوانات و حتی نابودی گیاهان و "همهچیزِ" دشمنِ خود فروگذار نکردهاند. یونان باستان -سرمدار دموکراسی دنیا-تاریخی پر از ناجوانمردی و جنایت دارد و بخشی از دورهی روم - که حکومت جمهوری برپا بود - بردهداری رومیان بهحدی رسیده بود که شمار بردگانشان بر شمار خود رومیان نیز افزون بود. ولی در همان دوره که ایرانزمین اسیر چنین اندیشهها و مکاتب پلید و عوامفریبی نبود و بنابرگفتهی سینهچاکان یونان و روم حکومتی -استبدادی- داشت، هیچگونه اثری از پدیدهی وحشیانهی بردهداری یافت نمیشد... اگر هم دوران مدرن را بنگریم، باز هم جنایت میبینیم و بس. چنانچه آمریکا در اقدامی بس وحشیانه - که آدمی میمانَد که چه نامی بر آن گذارَد - دست به بمباران اتمی مردمانی یازید که حس میهنپرستی و دلاوری شان مانعی بود تا بتوانند یوغ و قلادهی جهودیسم بینالملل را بر گردن خویش بیفکنند. ولی امروزه تمام تمرکز همین جنایتکاران دیروز و امروز در تازش به مبانی نژادگرایی است و چنین مینمایانند اگر دستهای نژادگرا در طول تاریخ دست به کشتار دیگر نژادها یازیدهاند، پس هر نژادگرایی چنین است ونه تنها باید این مکتب کهن را - که در سرشت هر انسان و بلکه هرجانداری هست - نابود کرد، از سویی نیز باید نژادهای اصیل را نیز به آمیختن با نژادهای فروتر از خود واداشت تا پاکی خون خویش را از کف داده و احتمال هرگونه خطر زایش یک حکومت جوان و نژادگرای دیگر را به صفر برسانند.
چنین خواستهاند که مردم نژاد را تنها در "رنگ پوست" خلاصه کرده و نزد خود در شگفتی فرو روند و نژادگرایان را از برای چنین پندارهایی نکوهیده و هاژش نمایند. گمان میبرند نژادگرایی یعنی نفرت از هرکه رنگ پوست تیرهتری دارد... و اینچنین پندارهایی یا از نادانیشان است و هم اثر مغزشوییهایی که از سوی اهریمنان به روی آنها اعمال گشته است. افزون بر اینها، اوباشگری نئونازیهای غربی نیز به اینچنین اندیشههایی دامن میزند.
اینها میپندارند که کوروشِ بزرگ همچون خودشان سازشکار و بُزدل بوده و هیچگاه بهدنبالِ مجازات دشمنان و انتقامکشیدن از دشمنانِ خونریزِ ایرانزمین نمیرفته است... که اگر چنین میبود، کوروش تنها به پس زدن اَرتش بیگانگان بسنده میکرد و هیچگاه به همراه جنگاوران نیرومند خویش به تسخیر خاک دشمنان ایرانزمین دست نمییازید و بزرگترین و نیرومندترین امپراتوری جهان را پی نمینهاد و خزانهی بسیار پربار و گنجهای خیرهکنندهی ساردیس را به عنوان - غرامت جنگی - تصرّف نمیکرد و ایرانزمین را به آن شکوه بیهمتا نمیرسانید.
اینها ذلّتبارگی و مظلومواقع شدن را ارزشی از برای خود میشمارند و اگر یک تازی و پانترک توهینی بر آنها روا دارد و دستی هم به رویشان بلند کند، از واکنشی متقابل چشم پوشیده و برای توجیه بزدلی و بیشهامتی خود وحشیگری تازیان و ترکان را مثال زده و از تمدّن و "پاسخ ندادن بدی با بدی" در فرهنگ ایرانزمین سخن میگویند. توگویی تمدّن را تنها مظلوم نمایی پنداشتهاند و در مقابل گستاخی و دلاوری را از نشانههای وحشیان برشمردهاند.
امید است این جماعت مایهی ننگ دم فرو بسته و بیش از پیش آبروی ایرانزمین را نبرند.
جاوید ایران!
- بهرام گیانسپار
هفتم آبان ماه
روز جهانی کوروش بزرگ
امید است این جماعت مایهی ننگ دم فرو بسته و بیش از پیش آبروی ایرانزمین را نبرند.
جاوید ایران!
- بهرام گیانسپار
هفتم آبان ماه
روز جهانی کوروش بزرگ
نقشهي شاهنشاهی هخامنشی برپایهی پژوهشهای استاد امید عطایی فرد